بین این افسانه‌ها باید چیزهای مشترکی باشد.

ساخت وبلاگ

مسلم است که شما را تعقیب نخواهم کرد ای سایه فرار کلمات... بین این افسانه‌ها باید چیزهای مشترکی باشد....
ما را در سایت بین این افسانه‌ها باید چیزهای مشترکی باشد. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anahid7 بازدید : 5 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 9:11


اگر می‌خواهید کسی را واقعن لمس کنید و در آغوش بگیرید، برایش نامه بفرستید.

پوسترهای شرکت پست استرالیا برای تشویق نامه‌نویسی به عزیزان. به آغوش‌کشیدن با کلمات.

تجربهٔ لذت‌بخشی‌ست.

©️برگرفته از کانال علیرضا نصرتی

@MortezaAbbasy_G

شنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ 17:5 صبا آناهید(دریا ایزد)

بین این افسانه‌ها باید چیزهای مشترکی باشد....
ما را در سایت بین این افسانه‌ها باید چیزهای مشترکی باشد. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anahid7 بازدید : 5 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 9:11

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین »بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سارسخن‌گوینده پیرِ پارسی‌خوانچنین گفت از ملوک پارسی‌دانکه چون خسرو به ارمن کس فرستادبه پرسش کردنِ آن سروِ آزادشب و روز انتظار یار می‌داشتامید وعدهٔ دیدار می‌داشتبه شام و صبح اندر خدمت شاهکمر می‌بست چون خورشید و چون ماهچو تخت آرای شد طرف کلاهشز شادی تاج سر می‌خواند شاهشگرامی بود بر چشم جهان‌دارچنین تا چشم زخم افتاد در کارکه از پولاد کاری خصم خون‌ریزدرم را سکه زد بر نام پرویزبه هر شهری فرستاد آن درم رابشورانید از آن شاه عجم راز بیم سکه و نیروی شمشیرهراسان شد کهن‌گرگ از جوان‌شیرچنان پنداشت آن منصوبه را شاهکه خسرو باخت آن شطرنج ناگاهبر آن دل شد که لعبی چند سازدبگیرد شاه نو را بند سازدحسابی بر گرفت از روی تدبیرنبود آگه ز بازی‌های تقدیرکه نتوان راه خسرو را گرفتننه در عقده مه نو را گرفتنچو هر کاو راستی در دل پذیردجهان گیرد جهان او را نگیردبزرگ امٌید ازین معنی خبر یافتشه نو را به خلوت جست و دریافتحکایت کرد که‌اختر در وبال استملک را با تو قصد گوش‌مال استبباید رفت روزی چند ازین پیششتاب آوردن و بردن سر خویشمگر کاین آتشت بی‌دود گرددوبال اخترت مسعود گرددچو خسرو دید که‌آشوب زمانههلاکش را همی سازد بهانهبه مشگو رفت پیش مشگ‌مویانوصیت کرد با آن ماه‌رویانکه می‌خواهم خرامیدن به نخجیردو هفته بیش و کم زین کاخ دل‌گیرشما خندان و خرّم‌دل نشینیدطرب سازید و روی غم نبینیدگر آید نار پستانی در این باغچو طاووسی نشسته بر پر زاغفرود آرید کآن مهمان عزیز استشما ماهید و خورشید آن کنیز استبمانیدش که تا بی‌غم نشیندطرب می‌سازد و شادی گزیندو گر تنگ آید از مشکوی خضراچو خضر آهنگ سازد سوی صحرادر آن صحرا که او خواهد بتازیدبهشتی‌روی را قصری بسازیدبدان صورت بین این افسانه‌ها باید چیزهای مشترکی باشد....ادامه مطلب
ما را در سایت بین این افسانه‌ها باید چیزهای مشترکی باشد. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anahid7 بازدید : 5 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 9:11

چون به درخت رسیدی، به "تماشا" بمان ... تماشا تو را به آسمان خواهد برد ...در زمانه‌ی ما ... نگاه‌کردن نیاموخته‌اند ...و درخت، جز آرایش خانه نیست ...و هیچ کس گل‌های حیاط همسایه را باور ندارد ... پیوندها گسسته ...کسی در مهتاب راه نمی‌رود ...و از پرواز کلاغی هشیار نمی‌شود ...و خدا را کنار نرده‌ی ایوان نمی‌بیند ...و ابدیت را در جام آب‌خوری نمی‌یابد ...در چشم‌ها شاخه نیست ... در رگ‌ها آسمان نیست ...در این زمانه ...درخت‌ها از مردمان خرّم‌ترند ... کوه‌ها از آرزوها بلندترند ...نی‌ها از اندیشه‌ها راست‌ترند ...برف‌ها از دل‌ها سپیدترند ...✍ #سهراب_سپهری بین این افسانه‌ها باید چیزهای مشترکی باشد....ادامه مطلب
ما را در سایت بین این افسانه‌ها باید چیزهای مشترکی باشد. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anahid7 بازدید : 30 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 1:03

همه دنیا بخواد و تو بگی نه نخواد و تو بگی آره تمومههمین که اول و آخر تو هستی به محتاج تو محتاجی حرومهتو همیشه هستی اما این منم که از تو دورممن که بی خورشید چشمات مثل ماه سوت و کورمنمیخوام وقتی تو هستی آدمه آدمکا شمچرا عادتم تو باشیمیخوام عاشق تو باشمتازه فهمیدم به جز توحرف هیشکی خوندنی نیستآدما میان و میرنهیشکی جز تو موندنی نیستمنو از خودم رها کنتا دوباره جون بگیرمخستم از این عقل خستهمن میخوام جنون بگیرمهمه دنیا بخواد و تو بگی نه نخواد و تو بگی آره تمومههمین که اول و آخر تو هستی به محتاج تو محتاجی حرومه پنجشنبه شانزدهم فروردین ۱۴۰۳ ❣ 18:3 ❣ صبا آناهید(دریا ایزد) ❣ ❣ بین این افسانه‌ها باید چیزهای مشترکی باشد....ادامه مطلب
ما را در سایت بین این افسانه‌ها باید چیزهای مشترکی باشد. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anahid7 بازدید : 27 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 1:03

مرآت دل شکستی، ای گنج جاودانهجان را وحید کردی آخر بهر بهانهشب بود قوت ما، روزست قدرت ماما مست جام عشقیم، از باده شبانهرحمی کن،ای طبیبم، ای دلبر حبیبمبر روی زعفرانی، بر اشک دانه دانهگفتم: نشان زلفت با ما که گوید آخر؟هرجا مدققی بد، کردند ذکر شانهگر عاشقی و مردی، در راه عشق فردیکو آه دردمندان؟ کو سوز عاشقانه؟از سر قاب قوسین آخر چه فهم کردی؟با مصطفی خدا را سریست در میانهگر سر عشق جویی، قاسم، ز دل طلب کنگنجیست بی نهایت، بحریست بی کرانه دوشنبه بیستم فروردین ۱۴۰۳ ❣ 22:46 ❣ صبا آناهید(دریا ایزد) ❣ ❣ بین این افسانه‌ها باید چیزهای مشترکی باشد....ادامه مطلب
ما را در سایت بین این افسانه‌ها باید چیزهای مشترکی باشد. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anahid7 بازدید : 19 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 1:03

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات »غزل شمارهٔ ۱۲۹هم خانه‌ایم، روی گرفتن حلال نیستناگفته پرسشی، که سخن را مجال نیستگفتی: بسنده کن به خیالی ز وصل ماما را بغیر ازین سخنی در خیال نیستگر ماه صورت تو ببیند، به صدق دلخود معترف شود که: درو این کمال نیستدر پرده‌ای و بر همه کس پرده می‌دریبا هر کسی و با تو کسی را وصال نیستمشکل در آن که: وصل تو ممکن نمیشودورنه به ممکنات رسیدن محال نیستلالند عارفان تو از شرح چند و چوناز معرفت خبر نشد آنرا که لال نیستپرسیده‌ای که: آنچه طلب میکنی کجاست؟از من خبر مپرس، که جای سال نیستای اوحدی، چو این دگران سر دوستیبا دیگری مگوی، که ما را به فال نیستگر مدعی سماع حدیثت نمی‌کنددل مرده را سماع نباشد، که حال نیست پنجشنبه بیست و یکم دی ۱۴۰۲ ❣ 8:25 ❣ صبا آناهید(دریا ایزد) ❣ ❣ بین این افسانه‌ها باید چیزهای مشترکی باشد....ادامه مطلب
ما را در سایت بین این افسانه‌ها باید چیزهای مشترکی باشد. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anahid7 بازدید : 28 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 13:26

تو هم با من چنان نامهربان بودی که آدم هارها کردی مرا در بین این غم ها، جهنم هاصدایت کردم اما چشم هایت را به من بستیجهان، تاریک شد درمن فراوان شد محرم هاو من با بادها از یاد شب های جهان رفتمو از من هیچ جا یادی نشد حتی به ماتم هامنی، که چشم هایم ابرها را منتشر می کردتمام خویش را پیچیده ام در قطره، شبنم هامنی، که کوه ها در شانه هایم واقعیت داشتشدم چون سنگ های پیش ِ پا افتاده چون کم هامگر تو چشم هایت را به سمت من بچرخانیکه من آتش بگیرم زیر این باران ِ نم نم هامگر تو با چراغ روشنت، از کوه برگردیمرا پیداکنی درجاده ی ِ تاریک ِ مبهم هامرا که درهراس باد و باران، گم شدم در مِهبه سمت شهر باز آری دوباره بین آدم ها!(پاییز رحیمی) جمعه بیست و نهم دی ۱۴۰۲ ❣ 19:5 ❣ صبا آناهید(دریا ایزد) ❣ ❣ بین این افسانه‌ها باید چیزهای مشترکی باشد....ادامه مطلب
ما را در سایت بین این افسانه‌ها باید چیزهای مشترکی باشد. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anahid7 بازدید : 28 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 13:26

من ذره و خورشید لقائی تو مرا بیمار غمم عین دوائی تو مرا بی‌بال و پر اندر پی تو می‌پرم من که شدم چو کهربائی تو مرا ای دوست به دوستی قرینیم ترا هرجا که قدم نهی زمینیم ترا در مذهب عاشقی روا کی باشد عالم تو ببینیم و نه بینیم ترا امروز من و جام صبوحی در دست میافتم و میخیزم و میگردم مست با سرو بلند خویش من مستم و پست من نیست شوم تا نبود جزوی هستترانه خوان: علیرضا قربانی پنجشنبه بیست و سوم آذر ۱۴۰۲ ❣ 21:17 ❣ صبا آناهید(دریا ایزد) ❣ ❣ بین این افسانه‌ها باید چیزهای مشترکی باشد....ادامه مطلب
ما را در سایت بین این افسانه‌ها باید چیزهای مشترکی باشد. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anahid7 بازدید : 32 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1402 ساعت: 15:08

هشدار ... !این من حاوی تنهائی دلخراشی است ...گاهی از خودم خیلی آهسته می‌پرسماین همه انتظار ارزش دارد ... ؟ ،بعد خیلی بلند می‌ترسم ...اما حالاهمین ها که من تصویر می کنم و تو تصوّرهیچ چیز عجیبی نیستحتی اینکه تو،کوله ات را ببندی با چند خاطره وُمن تیر بکشد شانه ام از دردتو،چترت بسته باشد وُخیال من خیس شودتو،شال گردنت را محکم ببندی وُمن گره بخورم با یک بغضبرف را تو بتکانی از سرِ شانه ات وسپیدی اش بپاشد روی موهای منآرشه را اینبار تو بکشی روی سکوت وُساز من از کوک بیافتددر معروف ترین کافه های دنیا تو،قهوه ات را بی شکر سفارش دهی وُکام من تلخ شود هر بارتو آنجا مثل یک قرارداد کاریِ مهم کهچند امضای معتبر نشانده باشند پای اش بدرخشی وُمن اینجا مچاله شوم در فسخ یک قرارصلح شوی روی چال گونه ات با دنیا وُیک جنگ جهانیِ دیگر پا بگیرد بین من و آینه!صبر کندومینویِ لعنتیِ این شعر بی آنکه بخواهم ریخت!قطعه ی آخر امّا،باد بود که زودتر از تو به من رسید وُدر را پشت سرش بست...بَنگ !و صدای ِسین جیم هایکودکی کهدنیا که آمد ،نه شبیه مادرش بودنه من....انگارنباید به تو فکر میکردم ...!منبع یکشنبه سوم دی ۱۴۰۲ ❣ 11:7 ❣ صبا آناهید(دریا ایزد) ❣ ❣ بین این افسانه‌ها باید چیزهای مشترکی باشد....ادامه مطلب
ما را در سایت بین این افسانه‌ها باید چیزهای مشترکی باشد. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : anahid7 بازدید : 34 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1402 ساعت: 15:08